مديريت فناوري مبتني بر فرايند

مقدمه
امروزه، فناوري نقش اساسي در رقابت پذيري بنگاهها ايفا مي كند. استفاده از فناوريهاي نو و پيشرفته به بنگاه اجازه مي دهد تا محصولات / خدمات فعلي خود را با قيمتي كمتر و با ويژگي بهتر_(از لحاظ كيفيت، انعطاف پذيري، اطمينان و نظاير آن) توليد كند. همچنين فناوري ممكن است به خلق و انتشار محصولات / خدمات جديد در بازار فعلي يا بازارهاي جديد منجر شود. از اين رو فناوري مي تواند مزيت رقابتي بنگاه اقتصادي را بهبود دهد و عدم توجه به آن ممكن است به از دست رفتن سهم بازار بنگاه منجرگردد. تكامل فناوريها روز به روز سريع تر مي شود. فناوريهاي جديد و پيشرفته بيشتر پيچيده و چندوجهي هستند. بنابراين مديريت اثربخش اين فناوريها به توسعه مفاهيم و روشهاي جديد نياز دارد. مي پردازد. در « رويكرد مبتني بر فرايند » اين مقاله به رويكرد جديدي در مديريت فناوري با عنوان مرور (DREJER) بخش دوم توسعه تاريخي مديريت فناوري براساس چهار مكتب مديريت فناوري درجر مي گردد. بخش سوم به مفهوم فرايند و ديدگاه فرايندي به يك سازمان مرتبط مي شود و در بخش چهارم كه به موضوع اصلي اين مقاله مربوط است پيرامون رويكرد مديريت فناوري مبتني بر فرايند بحث
مي شود. علاوه بر اين، در اين مقاله جنبه هاي مختلف رويكرد پيشنهادي بررسي مي گردد.

مديريت فناوري: توسعه تاريخي

درجر، تغييرات تكنولوژيكي و محيط كسب و كار را بررسي و چهار دوره را شناسايي كرد كه هر دوره به ايجاد يك مكتب جديد در مديريت فناوري منجرگرديده است اين دوره ها عبارتند از:
١ - مديريت تحقيق و توسعه: در اين مكتب، مديريت فناوري مرتبط با ارزيابي و انتخاب مناسب پروژه هاي تحقيق و توسعه، تدارك منابع مالي كافي براي اين پروژه ها و مديريت فعاليتهاي تحقيق و توسعه به منظور دستيابي به نتايج مفيدتر و عملكردي بالاتر از نتايج تحقيق توسعه است.
٢ - مديريت نوآوري: اين مكتب دربرگيرنده فرايند نوآوري به عنوان كليه فعاليتهايي است كه از تحقيق وتوسعه تا توليد و بازاريابي محصول صورت مي گيرد. در اين مكتب برخي از وظايف مانند پيش بيني فناوري به مكتب قبلي اضافه شده است.
٣ - برنامه ريزي تكنولوژي: در اين دوره، فناوري عاملي مهم براي رقابت پذيري بنگاه مي گردد. نرخ تحولات فناوري نيز افزايش مي يابد و درنتيجه، مكتب برنامه ريزي فناوري جهت اثربخشي مديريت فناوريهاي بنگاه اقتصادي پديدار مي شود. در اين دوره مديريت فناوري شامل طيف وسيعي از برنامه ريزي فناوريهاي شركت از ديدگاه استراتژيك مي شود و برپايه مجموعه اي از ابزارهاي تحليلي نظير ماتريس تجزيه و تحليل پورتفوليو قرار دارد. براي اولين بار (در اين دوره)، مفهوم استراتژي فناوري وارد ادبيات مديريت فناوري مي شود.
٤ - مديريت استراتژيك فناوري: همانند مكتب قبلي، اين مكتب نيز ديدگاهي استراتژيك به مديريت فناوري دارد. اما بر ارتباط بين استراتژي فناوري و استراتژي كلان بنگاه /كسب و كار تاكيد مي شود. بنابراين، مديريت فناوري در اين مكتب، به برنامه ريزي استراتژيك فناوري درجهت تطابق با استراتژي هاي كلان بنگاه برمي گردد. سپس، ابزارهاي تحليلي مشابهي با اصلاحات كمتري به كار گرفته مي شود. علاوه بر اين، مشخص شده است كه مديريت فناوري اثربخش نيازمند توجه به كليه جنبه هاي مديريتي نظير برنامه ريزي، سازماندهي، رهبري و... است. اشاره كرده است. چهار مكتب مديريت فناوري از يكديگر مستقل نيست اما « درجر » همانگونه كه هريك از مكاتب بعدي مرتبط با ايده ها و مفاهيمي هستند كه توسط مكتب قبلي توسعه يافته اند.
امروزه، بنگاهها با رشد فزاينده دانش، تغييرات سريع تكنولوژيكي و اقتصاد مشتري محور مواجه هستند و اين موضوع كاملاً مشخص شده است كه استراتژي هاي رقابتي در سطح جهاني در محيطهاي پويا و متلاطم، به شدت فناوري محور مي باشند. براي واكنش به موقع به محيط جديد، سازمانها نيازمند مفاهيم و ابزارهاي جديدي براي تطبيق با تغييرات مستمر و جديد در اين محيط تكنولوژيكي هستند . با نگاهي به برخي از مفاهيم و تعاريف مديريت فناوري در دهه گذشته مشخص مي شود كه  نيازهاي ذيل در زمينه مديريت فناوري پديدار گشته و درحال افزايش است:
نياز به قواعد كاري به منظور مديريت روز به روز فناوري.
نياز به ديدگاهي جامع جهت مديريت فناوري با نگاهي جديد به سازمانها.
نيازبه چارچوبي نظام مند كه وظايف مديريت فناوري را با نگاهي متمركز يكپارچه سازد.
 به عبارت ديگر، نياز مشخصي براي رفع «< كل »> بر وابستگي متقابل به صورت يك موانع وايجاد پل ارتباطي بين اصول وكاركردها و برقراري ارتباط بين ابعاد مختلف يك كسب و كار و نيازهاي مشتري وجود دارد. پاسخ اصلي كه مي تواند نيازهاي يادشده را پاسخگو باشد مديريت فناوري مبتني بر فرايند است.

ديدگاه فرايندي به سازمان


فرايند به عنوان مجموعه اي از فعاليتهايي تعريف شده است كه يك يا چند ورودي را به خروجي هايي براي ايجاد نتيجه اي ارزشمند براي مشتريان تبديل مي آند. وروديها شامل مواداوليه، نيروي كار و خروجيها شامل، محصولات، خدمات يا اطلاعات هستند. بسياري از شركتها از ساختارهاي وظيفه اي به شكل جديدي از ساختار روآورده اند كه به طور مجازي سلسله مراتب عمودي (از بالا به پايين) و مرزبنديهاي بخشي قديمي را حذف مي آند. اين ساختار، سازمان فرايندي يا افقي ناميده مي شود و شامل مشخصه هاي زير است:
- ساختار بيشتر حول فرايندهاي كسب و كار ايجاد مي شود تا وظايف بخشي يا واحدي؛
- سلسله مراتب عمودي، تخت مي شود؛
- وظايف مديريتي به پايين ترين سطوح تفويض مي گردد.
گاهي تبديل يك ساختار عملياتي / عمودي به يك ساختار فرايندي / افقي بسيار مشكل است. اما اتخاذ يك ديدگاه فرايندي به سازمان ممكن است به خروجي هاي ذيل و درنتيجه بهبود عملكرد و قابليت رقابتي منتج شود:
- تمركز بر نتايج و نه وظايف (يك سيستم كنترل موثر)؛
- مشتري مداري (تمركز بر نيازها و درخواستهاي مشتريان)؛
- انعطاف پذيري و چابكي سازمان.
يك سازمان شامل سه گروه از فرايندهاي عملياتي يا ضروري، فرايندهاي پشتيباني و فرايندهاي مديريت يا مديريتي است. اين سه گروه تمامي فعاليتها را دربرمي گيرند كه توسط يك سازمان انجام مي شود. خروجي هاي بعضي از فرايندها ممكن است به عنوان وروديها درفرايندهاي ديگر مورداستفاده قرار گيرند. از اين رو، مشابه مدل مفهومي پورتر - زنجيره ارزش فعاليتها - ما مي توانيم هر سازمان را به وسيله زنجيره فرايندهايش معرفي كنيم، كه زنجيره ارزش فرايندها ناميده مي شود. مديريت فناوري يكي از فرايندهاي مديريتي اصلي در هر سازماني است. هنگامي كه فناوري به عنوان يك فعاليت در هر سازماني تجسم يافت، به سه پرسش مهم باتوجه به ديدگاه فرايندي بايستي پاسخ داده شود: چه چيزهايي مديريت فرايند را به عنوان يك فرايند يا گروهي از فرايندها تشكيل مي دهند؟
 روش مديريت فناوري مبتني بر فرايند(Process-Based Appproch) چه مفهومي دارد؟
مقصود اصلي اين مقاله پاسخ به سوالهاي فوق است.رويكرد مبتني بر فرايند در مديريت فناوري سه بخش عمده روش مديريت فناوري مبتني بر فرايند كه در ادبيات مطرح شده است، عبارت است از:
الف - مديريت فناوري به عنوان يك فرايند واحد؛
ب - مديريت فناوري به عنوان گروهي از فرايندهاي مرتبط به هم؛
ج - مديريت فناوري ازطريق فرايندها.
مديريت فناوري به عنوان يك فرايند واحد: همانگونه كه قبلاً اشاره شد يك فرايند، مجموعه اي از فعاليتهاي مرتبط به هم است كه براي مشتريان خارجي وداخلي سازمان ارزش ايجاد مي كند. در اين سطح از مطالعات، مديريت فناوري به عنوان يك فرايند واحد موردتوجه قرار گرفته است. دو چارچوب اصلي كه مديريت فناوري را به عنوان يك فرايند كلي معرفي مي كند عبارتند از:
١ - چارچوب چرخه فناوري سومانث(SUMANTH) - در اين
چارچوب مديريت فناوري فقط يك عمل لحظه اي نيست، بلكه ترجيحاً يك فرايند متداوم شامل پنج فاز مشخص و متفاوت: آگاهي(AWARENESS) ،اكتساب(ACQUISITION)،انطباق(ADAPTATION)،پيشرفت(ADVANCEMENT)وواگذاري(ABANDONMENT)است.
٢ - چارچوب ديگر توسط گريگوري
(GREGORY)پيشنهاد شده است كه شامل زير فرايندها يا فعاليتهاي: شناسايي (IDENTIFICATION) ،انتخاب(SELECTION) ،اكتساب(ACQUISITION) بكارگيري(EXPLOTATION) و حمايت(PROTECTION) است.توجه به مديريت فناوري به عنوان يك فرايند كلي، يك روش سيستماتيك و جامع است. كه امكان ارزيابي عملكرد فعاليتهاي مديريت فناوري را در سازمان فراهم مي آورد.

محمدرضا آراستي و حميدرضا مظلومي
ترجمه: گروه مديريت فناوري سازمان مديريت صنعتي
تدبير141



موضوعات مرتبط: مدیریتی

تاريخ : | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |